درد و رنجهای اطلاعرسانی
خبرنگاران در عرصه اطلاعرسانی که بالاترین مشقات و سختیها را برای خبررسانی صحیح متحمل میشوند؛ اما قشری واقعاً ناشناخته اندکه در پرده محاق قرار دارند.
به گزارش خبرگزاری فارس از بجنورد، خبرنگاران در عرصه اطلاعرسانی که بالاترین مشقات و سختیها را برای خبررسانی صحیح متحمل میشوند؛ اما قشری واقعاً ناشناخته اندکه در پرده محاق قرار دارند.
خبرنگاری که همچون شمع میسوزد تا نورافشانی نماید خود، دارای مشکلات عدیدهای است و کسی هم خود را پاسخگوی آن نمیداند.
وعدههای آنچنانی تجلیل و تکریم از خبرنگاران، باد هوایی است که همچون نسیمی دلوجان خبرنگاران را نوازش میدهد اما هیچ مرهمی بر دردهای عمیق آنان نیست.
وزارت ارشاد اسلامی بهعنوان متولی جامعه خبرنگاری بخاطرگستردگی سطح واحدهای فرهنگی و هنری زیرپوشش خود، هیچگاه قادر به سرپرستی و حمایت واقعی از قشر پرتلاش و بیادعای خبرنگار نبوده و نخواهد بود، درنتیجه نشریات هفتگی محلی نیز که از ضعیفترین گروه مطبوعاتی در کشور هستند به خاطر هزینههای بالای تولید نشریه قادر به تکمیل کادر تحریریه و پرداخت مزایای مناسب به کارکنان پرتلاش خود نیستند و عواقب آن کاهش کیفیت نشریه و مخاطب خواهد بود.
هر فرد یا آحادی از جامعه شاید به خدمات دکتر و مهندس در برخی ایام نیاز مبرم نداشته باشد؛ اما همه آحاد ملت نیاز مبرم به خبر و اطلاعرسانی دارد.
در حقیقت چه کسی جزء خبرنگار میتواند این خواسته و نیاز آحاد مردم را برآورده نماید؟
آیا این خود نمیتواند بر اهمیت کار خبرنگار در عرصه خبر و اطلاعرسانی بی افزاید؟ پس چرا این قشر فرهیخته درازای خدماتی که عرضه میکنند باید اینگونه در رنج و عذاب باشند؟ وقتی تمام تلاش خبرنگاران و رسانهها اطلاعرسانی شفاف و دقیق است و برای ادای دین و تکلیفشان انجاموظیفه مینمایند، تجلیل و تکریم از آنان هم باید فرهنگی و قابلقبول باشد؛ و دیگر نیازی به تجلیلهای آنچنانی نیست.
مگر سایر صنفهای موجود در کشور چگونه مورد تجلیل قرار میگیرند؟ چند سالی است که در روز خبرنگار به هر شخصی که در خانه مطبوعات ثبتنام کرده است هدایای نقدی برگرفته از مساعدتهای استانداری به خبرنگاران، بهحساب آنان واریز میشود.
در شهرستانهای استان نیز وضعیت همینگونه است، بدون آنکه شانیت و شخصیت خبرنگاران واقعی و حرفهای ویزیتورهایی که تازه گام در این راه گذاشتهاند و کاری جز پرسه زدن در اتاقهای دادگستری و ثبتاسناد و املاک برای دریافت آگهی ندارند و با الفبای خبر و خبرنگاری بیگانهاند و جز تعریف و تمجید از مسئولان تکلیف دیگری ندارند. هیچگونه وجه تمایزی وجود ندارد یعنی سره از ناسره جدا نمیشود و همه خوب و شایسته تقدیرند و با یک رقم و هدیه کذایی مورد تجلیل تکریم قرارمی گیرند، که اینگونه حاتمبخشیهای نا ثواب یک ظلم آشکار و خطاست که بارها تذکر دادهایم چراکه گوش شنوایی برای شنیدن حرف حق در هیچ جا وجود ندارد. مگر کشتار مردم بیدفاع و کودکان غزه توسط مزدوران رژیم صهیونیستی را دنیا و سازمانهای مدافع حقوق بشر درک نمیکنند؟ آیا تغییری درروش آنها برای محکومیت این کشتارها حاصلشده است؟
بایدتوجه داشت که قلم خبرنگار و نوشتههای او حرمت دارد و باید حرمت قلم را پاس داشت. قلمی که در قرآن، خداوند به (ن واالقلم و ما یسطرون) به آن قسمخورده است، بسیارگرانبهاتر و ارزشمندتر تقدیرهای آنچنانی است.
رعایت شخصیت اصحاب قلم و حفظ حرمت اهلقلم نشانگر پرارج بودن ارزش معنوی قلم است. صاحبقلم با رعایت صداقت وامانت داری با بهرهمندی از آموزههای دینی، دقت و صحت و سرعت میتواند در رسالت عظیمی که به عهده دارد موفق شود.
هدیه، خبرنگار نمیسازد بلکه این خبرنگار است که با سعی و کوشش وافر مزایا را برایش به ارمغان میآورد.
خبرنگاری شغل نیست، عشق و ذوق است. خبرنگاری یک اندیشه است، این اندیشه است که انسان را به حرکت درمیآورد و شوق و عظمتی را در او روشن میکند.
خبرنگار باید بهدوراز چشمداشتهای مادی، امانتدار بزرگ قلم و ارزشهای قدسی آن باشد. خبرنگار باید با قلم خود بهمثابه نوری برای هدایت و روشنگری جامعه عمل کند. انعکاس واقعیتها بهدوراز حب و بغضها و جهتگیری سوء، و در راستای شفاف گویی و صداقت که از وظایف خبرنگار است بهعنوان چشم و گوش و زبان مردم و حلقه وصل بین آنها بامسئولان عمل نماید و نکوداشت مقام و منزلت خبرنگار که رسالتی پیامبرگونه و هدایتی بر دوش دارد باید ناظر بر حفظ حرمت قلم و شأن و جایگاه والای خبرنگار باشد.
باید چشمانتظار تشویقهای مسئولان و نمایندگان باشد، چراکه مصلحت ایجاب میکند، هر شخص در هر لباس و هر منجی که هست در چارچوب منافع شخصی خودش گام بردارد و خبرنگار که بهمثابه مرغ در هر عروسی و عزاداری حضوری پررنگ دارد هرگز موردتوجه مسئولان و نمایندگان قرار نمیگیرد.
یک رسانه میتواند خبررسان خوشیهای یک نماینده برای دریافت فلان مبلغ اعتبار برای اداره کذا باشد؛ اما خود که بهعنوان رکن چهارم دموکراسی در کشور مطرح است به خاطر همین اهمالکاریها و بیتوجهیها هیچگاه جایی از اعراب و حمایتهای فرهنگی در منطقه ندارد.
زیر اراده و تشخیص برخی مسئولان و نمایندگان بسیار نازل و ضعیف است، چنانکه معمول است اگر به کودک طلا یا گردو بدهید مشخص است که در پی به دست آوردن گردو دستافشانی کند.
آیا خبرنگاران باید پل پیروزی مسئولان باشند؟ آیا آنها به جایگاه واقعیشان ارتقا خواهند یافت؟ آیا شأن و شئون واقعی خبرنگاری در عرصه اطلاعرسانی حفظ خواهد شد
بزینههای بالای تولید نشریه قادر به تکمیل کادر تحریریه و پرداخت مزایای مناسب به کارکنان پرتلاش خود نیستند و عواقب آن کاهش کیفیت نشریه و مخاطب خواهد بود.خبرنگار غلامرضا مینا